loading...
کانون فرهنگی رضوی
کانون فرهنگی رضوی بازدید : 264 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

 

نقشه‌ی راه اقتصادمقاومتی

 رهبر معظم انقلاب برای نخستین بار در سال ۱۳۸۹ ضرورت پدیدآوردن اقتصاد مقاومتی۱ در کشور را عنوان کردند. پس از آن نیز بر ثمربخش بودن اقتصاد مقاومتی، اهمیت برنامه‌ریزی و ثبات برنامه‌های اقتصادی، مدیریت مصرف، کاهش اتکا به درآمدهای نفتی و نیز مردمی‌کردن اقتصاد، اهمیت شرکت‌های دانش‌بنیان، اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ و حمایت از تولید مکرراً تأکید داشته‌اند.۲ مجموعه‌ی این موارد نشان می‌دهد که بنا به تشخیص ایشان، این موضوع برای آینده‌ی کشور بسیار مهم است. از این رو باید مد نظر اقشار مختلف جامعه و از جمله اساتید و دانشجویان قرار گیرد. این نوشتار در پی آن است که ابعاد اهمیت این موضوع را بررسی کند و رئوس موضوعاتی را تشریح نماید که باید در کشور مد نظر قرار گیرد.

آیا اقتصاد مقاومتی انفعالی است؟

جمهوری اسلامی از سال‌های آغازین پس از انقلاب اسلامی علی‌رغم همه‌ی مشکلات و کاستی‌ها توانسته است اولاً حرف نو و جدیدی را مبتنی بر اسلام ناب محمدی صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله به عرصه‌ی جهانی عرضه کند و حکومتی را بر پایه‌ی آن اداره نماید. ثانیاً توانسته است به پشتوانه‌ی «رهبری دینی» و «مردم انقلابی» در مقابل همه‌ی مشکلات ایستادگی کند و توطئه‌ها را خنثی نماید. ثالثاً در عرصه‌های مختلف علمی و زیربنایی پیشرفت‌هایی جدی داشته باشد. بدیهی است که چنین نظامی موجودیت اندیشه‌های پوشالی غرب و نظام‌های سیاسی بنا شده بر آنها را با تهدید مواجه ‌کرده است، به‌ویژه که نظام‌های مذکور هنوز نتوانسته‌اند پاسخی جامع به همه‌ی نیازهای انسانی بدهند.

اهمیت اقتصاد مقاومتی از آن‌جا ناشی می‌شود که هجمه‌ی دشمنان انقلاب اسلامی برای متوقف کردن روند پیشرفت انقلاب در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری بر عرصه‌ی اقتصاد تمرکز یافته است. دشمنان در پی فشار اقتصادی به دنبال این هستند که اولاً روند پیشرفت کشور را متوقف نمایند، ثانیاً از طریق دشوارساختن زندگی اقتصادی برای مردم، اعتماد و دلبستگی ایشان را به نظام کاهش دهند۳ و نظام جمهوری اسلامی را از درون به سمت تضعیف و نهایتاً فروپاشی ببرند.

بنابراین تحریم‌های اخیر اگرچه به بهانه‌ی انرژی هسته‌ای افزایش یافته است، اما درحقیقت با هدف مقابله با کلیّت نظام جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی شده است.۴ این تحریم‌ها برای کشور ما یک مسأله‌ی کوتاه‌مدت نیست. پس برای مقابله با آنها تدبیری بلندمدت در عرصه‌ی اقتصاد لازم است و این تدبیر، همین اقتصاد مقاومتی است که در سال‌های اخیر مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است.

با این نگاه، اقتصاد مقاومتی یک برخورد انفعالی در برابر تهاجمات دشمن نیست، بلکه یک طراحی فعال برای کاهش آسیب‌پذیری و مقاوم‌سازی اقتصاد کشور در مقابل تهدیدهای خارجی است. در اقتصاد مقاومتی قرار نیست روند پیشرفت کشور متوقف و حتی سرعت آن کاهش یابد، بلکه قرار است برای یک پیشرفت مستمر و باسرعت را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که از آسیب تهدیدات دشمن مصون بمانیم.

نقاط اصلی ضعف اقتصاد کشور چیست؟

برای این‌که بتوانیم در مقابل تهدیدهای دشمن، آسیب‌پذیری کشور را کاهش دهیم، باید دقیقاً نقاط ضعف این عرصه را شناسایی کنیم. در یک نگاه اجمالی مهم‌ترین نقاط ضعف اقتصاد کشور را می‌توان این‌گونه برشمرد:

۱. وابستگی کشور به کالاهای حیاتی و استراتژیک خارجی

اگرچه در سال‌های پس از انقلاب، کشور در بسیاری از نیازهای حیاتی به خودکفایی رسیده است، اما هنوز هم در بخشی از مهم‌ترین نیازهایش به خارج وابسته است. نگاهی به لیست واردات کشور نشان می‌دهد که در عرصه‌ی کالاهای خوراکی مواردی همچون: برنج۵، دانه‌ی ذرّت دامی۶، قند و شکر۷، گوشت۸، روغن خام سویا۹ در زمره‌ی بیست کالای اول وارداتی هستند. در حوزه‌ی صنعتی نیز شمش فولاد به عنوان یکی از مهم‌ترین اقلام صنعت، اولین کالای وارداتی کشور است.۱۰ به طور کلی آمار واردات کشور نشان می‌دهد که بیش از ۲۵ درصد واردات کشور در بیست قلم کالا خلاصه می‌شوند که بخش عمده‌ای از آنها به نیازهای مهم و استراتژیک کشور مرتبط هستند.۱۱

2 . وابستگی به دانش و فناوری کشورهای غربی

«تولید کارآمد» با «چرخه‌ی نوآوری و پیشرفت در تولید» تفاوت دارد. به این معنی که علاوه بر تولید کالا در داخل، بومی‌شدن توان تولید، همراه با نوآوری مستمر آن اهمیت دارد. علم و فناوری عامل اصلی است که باعث می‌شود بتوانیم محصول را تولید کنیم و به طور مستمر آن را با نیازهای روز پیشرفت دهیم.

علی‌رغم پیشرفت‌های علمی فراوان کشور، هنوز پایه‌ی علمی و تحقیقاتی در بسیاری از تولیدات شکل نگرفته و علاوه بر این در محصولات با فناوری بالا و دانش‌بنیان توان کافی در کشور وجود ندارد. مثلاً صنعت نفت، صنعتی با فناوری بالا است که هنوز در کشور پایه‌های علمی و فناوری آن به طور کامل شکل نگرفته است، در حالی که بیش از صد سال است که نفت ملی شده است.

۳. اتکا و وابسته‌شدن به ساختارهای متمرکز بین‌المللی و جهانی

امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که ساختارهای جهانی از ابتدا برای تسهیل سلطه‌ی کشورهای قلیل قدرتمند بر مناسبات جهانی و دیگر کشورها طراحی شده‌اند. لذا وابسته کردن کشور به نظام‌های جهانی این فرصت را به کشورهای غربی می‌دهد تا از ظرفیت این نهادها برای فشار بر کشور استفاده نمایند که ملت ایران نمونه‌هایی از برخوردهای تبعیض‌آمیز این نهادها را در مسائل سیاسی از جمله انرژی هسته‌ای، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و ... تجربه کرده است.

در عرصه‌ی اقتصادی نیز نهادهای جهانی و ساختارهای آنها چنین رفتار و کارکردی دارند. وابسته‌شدن تبادلات مالی، کالایی و اطلاعاتی کشور به زیرساخت‌های جهانی این فرصت را برای کشورهای غربی فراهم کرده است تا کشور را با مشکلاتی مواجه نمایند. به عنوان مثال به دلیل اتکا به ارز جهانی و زیرساخت‌های تبادل پول، با تحریم بانک‌های کشور و بستن گلوگاه‌های تبادلات مالی، واردات و صادرات با اتکا به برخی دیگر از سیستم‌های جهانی تبادل کالا به کشور دشوار شده است.

۴ . وابسته‌شدن درآمد کشور به صادرات نفت

درآمد حاصل از نفت همچنان بخش مهمی از درآمد کشور را تشکیل می‌دهد. این درآمد اولاً تک محصولی و ناشی از فروش دارایی‌های سرمایه‌ای کشور است و ثانیاً متاثر از رفتار کشورهای متخاصم است که تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا نمونه‌ای از آن به شمار می‌رود. به‌ویژه وقتی این تصمیم با تحریم‌های مالی همراه می‌شود، دریافت درآمد فروش آن مقدار از نفت به دیگر کشورها هم عملاً مشکل می‌شود. لذا وابستگی بودجه‌ی کشور به این مقدار از درآمد نفتی یک نقطه‌ی ضعف مهم است.

۵. فقدان مهندسی در تعاملات اقتصادی

به طور طبیعی منظور از اقتصاد مقاومتی، اقتصادی نیست که با دیگر کشورهای دنیا تعامل نداشته باشد. چنیناقتصادی نه ممکن است و نه مطلوب. نکته‌ی کلیدی در اقتصاد مقاومتی عبارت از «مهندسی تعاملات تجارتی» است. در صورت مهندسی درست تعاملات اقتصادی، می‌توان از دیپلماسی اقتصادی و فناوری در جهت پیشبرد اهداف انقلاب استفاده کرد. مثلاً در صورتی که کشور در عرصه‌هایی تصمیم به عدم تولید کالا در داخل و تأمین آن از خارج۱۲ بگیرد، ضرورتی ندارد که این واردات از کشورهایی انجام شود که با ما دشمنی بیشتری دارند. چنان‌که در سال ۱۳۸۸ بیش از ۷۵ درصد از واردات کشور ما از ۱۱ مبدأ انجام گرفته است که هفت مبدأ آن یا اروپایی بوده است یا وابسته به غرب.

۶ . آسیب‌های درونی سیستم‌های اقتصادی

تجربه نشان داده است که در صورت وحدت و همراهی مردم و مسئولان، تهدیدهای بیرونی معمولاً در عزم کشور خللی وارد نمی‌کند. از این رو است که باید سیستم‌های اقتصادی کشور را از جهت وجودِ امکان کارشکنی، فرصت‌طلبی، سوء استفاده و ... اصلاح نمود. فقدان شفافیت در فعالیت‌های اقتصادی، امکان سوء استفاده‌ی عده‌ای را فراهم می‌آورد. همچنین امکان سوداگری در بازارهای غیر تولیدی مانند پول و ارز، طلا و ... مدتی کشور را مشغول می‌کند و هزینه‌های فعالیت‌های تولیدی را می‌افزاید. سیستم بانکی ناکارآمد نیز باعث می‌شود که منابع مالی آن‌گونه که باید، به دست تولیدکنندگان نرسد و ... .

برای اقتصاد مقاومتی چه باید کرد؟

اگر قرار باشد آسیب‌های فوق‌الذکر را برطرف کنیم، باید اقتصاد کشور از جهت ساختار تولید، منابع اولیه، نوع محصولات تولیدی، جایگاه دولت و ... ویژگی‌هایی داشته باشد. برخی از مهم‌ترین این ویژگی‌ها که در سال‌های اخیر هم مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته‌اند، به شرح زیر است:

۱ . دانش‌بنیان۱۳و ۱۴:

در عصر جدید، اصلی‌ترین عامل تعیین‌کننده در خلق ارزش اقتصادی، دانش است. دانش سرمایه‌ای پایان‌ناپذیر و متکی به انسان، یعنی اصلی‌ترین و پایدارترین دارایی هر کشور است. علاوه بر این، دانش دارایی‌ای است که با مصرف بیشتر، رویش بیشتری را در پی دارد. لذا اگر اقتصادکشوری بر پایه‌ی دانش شکل گیرد (اقتصاد دانش‌بنیان) اولاً امکان رویش مستمر را دارد، ثانیاً پایدار و مستقل خواهد بود.

2. مردمی:

مردم اصلی‌ترین سرمایه‌ی نظام اسلامی بوده و هستند. نظام در طول سال‌های گذشته در عرصه‌های سیاسی توانسته است با استفاده از این ظرفیت، بسیاری از مسائل و مشکلات را حل کند. اما در عرصه‌ی اقتصاد هنوز آن‌گونه که باید، از ظرفیت مردم برای تولید و رشد کشور استفاده نشده است. بنا بر اندیشه‌ی رهبر معظم انقلاب یکی از مهم‌ترین علل وجود مشکلات اقتصادی کشور، عدم شناخت ظرفیت مردمی و عدم استفاده از آن است۱۵. در صورتی که بتوان اقتصاد کشور را بر پایه‌ی مشارکت حداکثری مردم شکل داد، از حیث مقابله با تهدیدها و اثرپذیری از آنها مقاوم خواهد شد.

3. اقتصادی درون‌زا و متمرکز بر زنجیره‌های تولید:

کشور ما از حیث منابع اولیه‌ی تولیدی، غنی و سرشار از معادن و سرمایه‌های طبیعی است. از حیث بازار مصرف هم وجود جمعیت بیش از هفتاد میلیونی۱۶ یک بازار بزرگ برای شکل‌گیری تولیدِ بصرفه و اقتصادی است. لذا رونق‌دادن اقتصادی که چه از نظر منابع اولیه و چه از نظر بازار مصرف به خارج وابسته نباشد، امری شدنی و مطلوب است. علاوه بر این، ظرفیت‌های مذکور (منابع غنی و جمعیت) این فرصت را به همراه دارد که زنجیره‌ی تولید تا آخرین حلقه‌های آن در کشور شکل بگیرید و حداکثر ارزش افزوده را نصیب تولیدکننده و کارگر ایرانی کند. ترکیب این دو نکته باعث می‌شود که بر نوعی از موضوعات تولیدی تمرکز کنیم که به «صنایع پیشران» معروف شده‌اند. با رونق این صنایع است که ده‌ها صنعت دیگر نیز رونق می‌یابد؛ صنایعی مانند ساخت‌و‌ساز مسکن، نفت و گاز و خودرو مثال‌هایی از این گونه صنایع است.

 

 

 

4. صادرات‌گرا:

اقتصاد مقاومتی باید صادرات‌گرا باشد. صادرات، ظرفیت کسب درآمد خارجی و افزایش سرمایه‌های ملی را به همراه دارد. ضمن این‌که اقتصاد صادرات‌گرا اقتصادی است که امکان رقابت در دنیا را برای خود فراهم می‌کند و خود را در سطح اقتصادهای برتر و قدرتمند نشان می‌دهد. صادارت کالا کشور را از فروش خام سرمایه‌ها و دارایی‌های خود مانند نفت نیز بی‌نیاز می‌کند.۱۷

5. ساختارسازی منطقه‌ای در مقابل نظام‌های جهانی:

از اساسی‌ترین کارهای لازم در اقتصاد مقاومتی ایجاد ساختارها و سازوکارهایی است که کشور را متأثر از زورگویی به‌واسطه‌ی سیستم‌های جهانی نکند. مثلاً پیمان‌های دوجانبه با کشورهای همراه و همسو می‌تواند جایگزین پیوستن به پیمان‌های جهانی شود. استفاده از پول‌های کشورهای دو طرف برای تعاملات تجاری جای خود را به محوریت دلار در اقتصاد دنیا بدهد. شکل‌دهی مؤسسات مالی معتبر، بیمه‌های بزرگ، شرکت‌های معظم حمل و نقل و ... ظرفیت‌هایی موازی با ساختارهای در اختیار غرب را در اختیار ما نیز قرار می‌دهد.

لذا با اتخاذ تدابیر دقیق مسئولان، کشور ما می‌تواند از فرصت تحریم برای ایجاد یک اقتصاد متفاوت و متناسب با اقتضائات جمهوری اسلامی بهره بگیرد و در این عرصه کاملاً از آسیب‌پذیری در مقابل دشمن مصون بماند.

پی‌نوشت‌ها:

۱. ما باید یک اقتصاد مقاومتىِ واقعى در کشور به وجود بیاوریم.

۲. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام 3/۵/1391، در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکت‌های دانش‌بنیان 8/۵/1391 و در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت 2/۶/1391

۳. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام 3/۵/1391

۴. بیانات رهبر انقلاب در اجتماع مردم بجنورد 19/۷/1391

۵. ۱۲۵۵ میلیون دلار با سهم ۲.۰۳ درصد از واردات کل کشور

۶. ۱۲۳۴ میلیون دلار با دو درصد سهم از واردات کل کشور

۷. ۷۵۲ میلیون دلار با ۱.۲۲ درصد سهم از واردات کل کشور

۸. ۷۰۹ میلیون دلار با ۱.۱۵ درصد سهم از واردات کل کشور

۹. ۶۷۷ میلیون دلار با ۱.۱ درصد سهم از واردات کل کشور

۱۰. ۲۳۹۰ میلیون دلار با ۳.۸۷ درصد سهم از کل واردات کشور

۱۱. آمار واردات کشور

۱۲. به طوری کلی نباید به این باور غلط رسید که باید همه چیز در کشور تولید شود. تولید برخی کالاها در کشور ضرورت ندارد و به‌راحتی می‌توان آنها را از خارج تأمین کرد بدون آن‌که برای اقتصاد و سیاست ما خطرناک باشد و در عوض فرصت‌ها و سرمایه‌های درگیر در آن تولید را به بخش‌های مهم و اولویت‌دار‌تر سوق داد. علاوه بر این، تولید برخی کالاها در کشور اقتصادی هم نیست و اگر خدشه‌ای به استقلال سیاسی و اقتصادی کشور نزند، باید آن را از خارج تأمین کرد، چرا که در غیر این صورت اقدام به تولید آن نوعی هدررفت منابع محسوب می‌شود.

۱۳. جستار صنایع دانش‌بنیان

۱۴. اگر ما ان‌‌‌شاءالله بتوانیم بنیانگذارى کارهاى اقتصادى بر پایه‌‌‌ى دانش را پیش ببریم و به وجه غالب اقتصاد کشور تبدیل کنیم، این نه‌تنها به کشور قدرت اقتصادى خواهد داد، بلکه قدرت سیاسى هم خواهد داد، قدرت فرهنگى هم خواهد داد. وقتى یک کشورى احساس کرد که با علم خود، با دانش خود می‌تواند زندگى خود را و ملت خود را اداره کند و به دیگر ملت‌ها خدمت برساند، احساس هویت می‌کند، احساس شخصیت می‌کند؛ این درست همان چیزى است که ملت‌هاى مسلمان امروز به آن احتیاج دارند... به نظر من یکى از بخش‌هاى مهمى که می‌تواند این اقتصاد مقاومتى را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکت‌هاى دانش‌‌‌بنیان است؛ این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفه‌‌‌هاى اقتصاد مقاومتى است؛ این را باید دنبال کرد. (از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکت‌های دانش‌بنیان؛ 8/۵/1391)

۱۵. چنان که در عرصه‌ى بسیار دشوارِ جنگ این اتفاق افتاد، راه باز شد؛ کسانى توانستند راه را باز کنند - تا هر جوانى، هر پیرى، هر مردى، هر زنى که بخواهد در این کار بزرگ شرکت کند، راه برایش باز باشد. در زمینه‌هاى گوناگون هم می‌شود، در اقتصاد هم می‌شود. اقتصاد کشور، تولید کشور می‌تواند به وسیله‌ى همت مردم، با پول مردم، با ابتکارهاى مردم، با انگیزه‌هاى مردم، چندین برابر شکوفایى پیدا کند. سیاست‌هاى اصل 44 را که ما تدوین کردیم، بر اساس همین نکته بود. (بیانات رهبر انقلاب در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌؛ 20/۷/1391

۱۶. نقش و اهمیت جمعیت در اقتصاد یکی از عواملی است که امروز بر ضرورت افزایش جمعیت کشور می افزاید.

۱۷. انتظار هم داریم که در آینده بتواند رشد متناسب خودش را داشته باشد؛ به طورى که معادله‌ى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما باید به این‌جا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بى‌نیاز کنیم. یکى از بزرگ‌ترین بلیّات اقتصاد ما، و نه‌فقط اقتصاد ما، بلکه بلیّات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار فعالان بخش‌هاى اقتصادى‌ کشور؛ 26/۵/1390)

 

 

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 368 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی

مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسأله‌ی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را می‌توان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همه‌ی آنها را در کشور به عنوان پروژه‌هایی ملی پیگیری کرد.

اقتصاد موازی

تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابه‌ی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همان‌طور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیته‌ی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازی‌های مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهده‌ی نهادهای رسمی اقتصادی برنمی‌آید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.

این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهره‌مندیم. البته این الگو در مدل‌های حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظام‌های چندلایه‌ی سیاستگزاری و اداره‌ی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال می‌توانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد، خیریه و بنگاه‌های خصوصی در عرصه‌ی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصه‌ی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعه‌یافته‌ی غربی نام ببریم. البته مهم‌ترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصه‌ی اجرا با سؤالات نوینی روبه‌‌رو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامان‌بخشی به عرصه‌ی پولی- مالی کشور در دو لایه‌ی دولتی و عمومی وجود ندارد. ‌اما باز هم منطقاً نمی‌توان این الگو را در زمره‌ی مدل‌های اداره‌نشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.

اقتصاد ترمیمی

تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاوم‌سازی»، «آسیب‌زدایی»، «خلل‌گیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی می‌گفتیم که فلان نهاد نمی‌تواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاست‌های نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی می‌خواهیم که کانون‌های ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریم‌ها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل می‌توان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیواره‌ی سد انجام داد؛ یعنی باید ترک‌های ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاوم‌سازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعه‌یافته نیز در برهه‌هایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاوم‌سازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوخت‌های فسیلی با سایر سوخت‌های نوین کرد؛ به‌طوری که امروزه با قیمت‌های بالای یک‌صد دلار نیز دچار شوک نفتی نمی‌شود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژه‌ی ملی و ارزشی هستیم.

اقتصاد دفاعی

تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمه‌شناسی»،‌ «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت می‌دهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافته‌ایم که ابزارها و شیوه‌های هجمه‌ی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.

اقتصاد الگو

چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاه‌مدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاه‌مدت می‌دانستند، این رویکرد چشم‌اندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل می‌شود. این تعریف هم که به نظر می‌رسد دور از دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایده‌آلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهام‌بخش و کارآمد بوده و زمینه‌ساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت،‌ یکی از مؤلفه‌های مهم الگو می‌باید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسک‌پذیری و نوآوری می‌شود.

البته همه‌ی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطه‌ی «عموم و خصوص مِن‌وجه» دارند،‌ منتها برخی کوتاه‌مدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژی‌های مطلوب را نیز برایمان به تصویر می‌کشند.

پی‌نوشت‌ها:

* استادیار دانشکده‌ی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(علیه السلام)

 

 

 

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 753 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

سیر تاریخى «فدک» یکى از شگفتی‌هاى تاریخ اسلام است، هر یک از خلفاء در برابر آن موضعى داشتند، یکى مى‏گ رفت و دیگرى پس مى‏ داد، و این وضع آن قدر ادامه یافت تا این سرزمین به کلى ویران شد و برباد رفت، براى پى بردن به فراز و نشیب‏هائى که در این روستاى آباد پدید آمد کافى است.

مقطهاى زیر را مورد توجه قرار دهیم:
 
1- فدک در آغاز، چنانکه دانستیم پس از سقوط خیبر از طریق مصالحه از یهودیان به پیامبر(ص) منتقل شد و به حکم آیه «و ما افاء اللّه على رسوله...» اختیار آن به طور کامل با شخص پیامبر(ص) بود و به حکم آیه، حق آن حضرت شد.

2- طبق اسناد معتبر تاریخى پیامبر(ص) آن را در حیات خود طبق دستور قرآن و آیه «ذات القربى حقه» به بانوى اسلامى فاطمه زهرا(س) بخشید، و به این ترتیب در اختیار دخت گرامى پیغمبر اسلام(ص) قرار گرفت.

3- در زمان خلیفه اول این آبادى غصب شد، و در اختیار حکومت وقت قرار گرفت، و آن‏ها با سرسختى عجیبى در حفظ این وضع کوشیدند.

4- این امر همچنان ادامه داشت تا زمان «عمر بن عبدالعزیز» خلیفه اموى که نسبت به اهل بیت پیغمبر(ص) روش ملایم‏ترى داشت رسید، او به فرماندارش در مدینه «عمرو بن حزم» نوشت که «فدک» را به فرزندان فاطمه(س)‏ باز گردان.

فرماندار مدینه در پاسخ او نوشت:

»فرزندان فاطمه بسیارند و با طوایف زیادى ازدواج کرده‏اند، به کدام گروه باز گردانم»؟!

»عمرو بن عبدالعزیز» خشمناک شد، نامه تندى به این مضمون در پاسخ فرماندار مدینه نگاشت:

«هر گاه من ضمن نامه‏اى به تو دستور دهم گوسفندى ذبح کن، تو فوراً در جواب خواهى نوشت آیا بى شاخ باشد یا شاخدار؟!، و اگر بنویسم گاوى را ذبح کن سؤال مى‏کنى رنگ آن چگونه باشد؟

هنگامى که این نامه من به تو مى‏رسد فوراً «فدک» را بر فرزندان فاطمه از على(ع) ‏ تقسیم کن».

و به این ترتیب با یک چرخش بزرگ، «فدک» بعد از سالیان دراز به دست فرزندان فاطمه(س) افتاد.

5- دیرى نپائید که «یزید بن عبدالملک» خلیفه اموى آن را مجدداً غصب کرد.

6- سرانجام «بنى امیه» منقرض شدند و «بنى عباس» روى کار آمدند، «ابوالعباس سفاح» خلیفه معروف عباسى آن را به «عبداللّه بن حسن بن على(ع)‏» به عنوان نماینده بنى فاطمه(س)‏ باز گرداند.

7- چیزى نگذشت که «ابوجعفر عباسى» آن را از «بنى حسن» گرفت (زیرا آن‏ها قیامى بر ضد بنى عباس کردند.(

8- «مهدى عباسى» فرزند «ابو جعفر» آن را به فرزندان فاطمه(س)‏ باز گرداند.

 9-«موسى الهادى» خلیفه دیگر عباسى بار دیگر آن را غصب کرد و «هارون الرشید» نیز همین معنى را ادامه داد.

10- «مأمون» به خاطر تظاهر به علاقه شدید نسبت به اهل بیت پیغمبر(ص) و فرزندان على(ع)‏ و فاطمه زهر(س) آن را با تشریفاتى به فرزندان فاطمه(س)‏ بازگرداند.

در تاریخ آمده است که مأمون به «قثم بن جعفر» فرماندار مدینه چنین نوشت: «رسول خدا(ص) «فدک» را به دخترش «فاطمه»(س) بخشید، واین امرى آشکار و معروف نزد اهل بیت پیامبر(ص) بود، سپس همواره فاطمه(س)‏ مدعى آن بود و قول او از همه شایسته‏تر به تصدیق و قبول است، و من صلاح مى‏بینم که آن به ورثه آن حضرت(س) داده شود، و به «محمدبن یحیى» و «محمد بن عبداللّه» (نوه‏هاى امام زین العابدین) بازگردانى تا آن‏ها به اهلش برسانند«.

»ابن ابى الحدید» مى‏گوید:

»مأمون براى رسیدگى به شکایات مردم نشسته بود، اولین شکایتى که به دست او رسید و به آن نگاه کرد مربوط به فدک بود، همینکه شکایت را مطالعه کرد گریه کرد، و به یکى از مأموران گفت صدا بزن وکیل فاطمه(س)‏ کجاست؟ پیرمردى جلو آمد، و با مأمون سخن بسیار گفت، مأمون دستور داد حکمى را نوشتند و فدک را به عنوان نماینده اهل بیت: به دست او سپردند.

هنگامى که مأمون این حکم را امضاء کرد« دعبل» برخاست و اشعارى سرود که نخستین بیت آن این بود:

اصبح وجه الزمان قد ضحکا

برد مأمون هاشماً فدکاً!

»چهره زمان خندان شد - چرا که مأمون فدک را به بنى هاشم بازگرداند.

نویسنده کتاب «فدک» مى‏نویسد مأمون به اتکاء روایت «ابو سعید خدرى» که مى‏گوید: پیامبر فدک را به فاطمه‏(س) بخشید، دستور فدک به فرزندان فاطمه(س (‏باز گردانده شود.

 11- اما «متوکل عباسى» به خاطر کینه شدیدى که از اهل بیت: در دل داشت، بار دیگر فدک را از فرزندان فاطمه(س)‏ غصب کرد.

 12- فرزند متوکل بنام «منتصر» دستور داد که آن را مجدداً به فرزندان امام حسن و امام حسین(ع)‏ باز گردانند.

بدیهى است روستائى که اینچنین دست به دست بگردد، و هر روز بازیچه دست سیاستمداران کینه توز باشد، به سرعت رو به ویرانى مى‏گذارد، و همین سرنوشت سرانجام دامان فدک را گرفت، و تمام آبادى آن ویران، و درختانش خشک شد!

ولى این نقل و انتقالها به هر حال بیانگر این واقعیت است که خلفاء روى فدک حساسیت خاصى داشتند، و هر کدام طبق روش سیاسى خود موضعگیرى مخصوص و عکس العمل خاصى روى آن نشان مى‏دادند.

و اینها همه تأکیدى است بر آنچه قبلا گفتیم که غصب فدک از بانوى اسلام(س)‏ یا فرزندان او، پیش از آنکه جنبه اقتصادى داشته باشد، جنبه سیاسى داشت، و هدف منزوى کردن آن‏ها درجامعه اسلامى، و تضعیف موقعیت، واظهار دشمنى با اهل بیت پیامبر(ص) بود، همانگونه که بازگرداندن فدک را به اهل بیت: که بارها در طول تاریخ اسلام تکرار شد «یک حرکت سیاسى» به عنوان اظهار همبستگى و ارادت به خاندان پیامبر(ص) صورت مى‏گرفت.

اهمیت «فدک» در اذهان عمومى مسلمین تا آن اندازه بود که در بعضى از تواریخ آمده است که در عصر «متوکل عباسى» قبل از آنکه فدک از دست بنى فاطمه(س)‏ گرفته شود خرماى محصول آن را در موسم «حج» به میان حجاج مى‏آوردند و آن‏ها به عنوان، تیمن و تبرک با قیمت گزافى آن را مى‏خریدند.

فدک و امامان اهل‏بیت:

از مسائل بسیار قابل توجه اینکه هیچیک از امامان اهل بیت بعد از «غصب نخستین» هرگز در امر فدک دخالت نکردند، نه على(ع) در دوران حکومتش در این امر دخالتى کرد و نه امامان دیگر، و افرادى مانند «عمر بن عبدالعزیز» و یا حتى «مأمون» خلیفه عباسى، پیشنهاد کردند که به یکى از اهل بیت: بازگردانده شود، و این واقعاً سؤال‏انگیز است که این موضعگیرى در برابر مسأله فدک به چه علت بود؟

چرا على(ع) در زمانى که تمام کشور اسلام زیر نگین او بود این حق را به صاحبان اصلى باز نگردانید،؟ و یا چرا فى المثل مأمون که اینهمه اظهار ارادت - ولو ظاهراً - به امام على بن موسى الرضا(ع) مى‏ کرد «فدک» را به آن حضرت تقدیم نکرد؟

بلکه به دست بعضى از نوه‏هاى «زید بن على بن الحسین(ع) » به عنوان نماینده «بنى هاشم» سپرد؟

در پاسخ این سؤال مهم تاریخى مى‏گوئیم:

اما امیر مؤمنان على(ع) در همان کلام کوتاهش همه گفتنى‏ها را گفته است آنجا که مى‏فرماید:

»آرى از آنچه در زیر آسمانها دنیا است تنها «فدک» در دست ما بود، عده‏اى نسبت به آن بخل ورزیدند، ولى در مقابل گروه دیگرى سخاوتمندانه از آن صرفنظر کردند، و بهترین داور و حاکم خدا است، مرا با فدک و غیر فدک چه کار در حالى که فردا به خاک سپرده خواهیم شد

آن بزرگوار عملا نشان داد که فدک را به عنوان یک وسیله درآمد و یک منبع اقتصادى نمى خواهد، و آن روز هم که فدک از ناحیه او همسرش مطرح بود براى تثبیت مسأله ولایت، و جلوگیرى از خطوط انحرافى در زمینه خلافت پیامبر اسلام(ص)‏ بود، اکنون که کار از کار گذشته، و فدک بیشتر چهره مادى پیدا کرده، گرفتن آن چه فائده‏اى دارد؟

سید مرتضى عالم و محقق بزرگ شیعه در این زمینه سخنى پرمعنى دارد، مى‏گوید.

هنگامى که امر خلافت به على(ع) رسید درباره بازگرداندن فدک خدمتش سخن گفتند، فرمود: «من از خدا شرم دارم که چیزى را که ابوبکر منع کرد و عمر بر آن صحه نهاد، به صاحبان اصلیش باز گردانم.

در حقیقت با این سخن هم بزرگوارى و بى اعتنائى خود را نسبت به فدک به عنوان یک سرمایه مادى و منبع درآمد، نشان مى‏دهد، و هم مانعین اصلى این حق را معرفى مى‏کند!.

اما اینکه چرا بعضى از خلفاء که ظاهراً مى‏خواستند به خاندان پیامبر(ص (ابراز ارادت کنند، فدک را به ائمه اهل بیت: باز نگرداندند، و مثلا به نوه‏هاى زید بن على با افراد ناشناس دیگرى به عنوان نمایندگى بنى فاطمه(س)‏ تحویل دادند؟ این امر دو علت ممکن است داشته باشد:

1- ائمه هدى: هرگز حاضر به پذیرش فدک نبودند، چرا که این کار در آن زمان بیشتر جنبه مادى داشت تا معنوى، و شاید حمل بر علاقه به دنیا مى‏شد، نه امتیازات معنوى، و به تعبیر دیگر قبول آن در آن شرائط براى ائمه هدى: کوچک بود، علاوه بر این دست آن‏ها را در مبارزه با خلفاى جور مى‏بست، چرا که هر زمان مى‏خواستند مبارزه کنند فدک را مسترد مى‏داشتند (همانگونه که در ماجراى پس گرفتن فدک از طرف «ابو جعفر خلیفه عباسى» از «بنى الحسن» در تاریخ آمده است که بعد از قیام بعضى از آن‏ها بر ضد دستگاه خلافت، فدک را از همه گرفت(.

2- خلفاى جور نیز ترجیح مى‏دادند که امکانات مالى امامان اهل بیت: گسترده نشود، همانطور که در داستان معروف «هارون» مشهور است که وقتى به مدینه آمد احترام فوق العاده‏اى براى «امام موسى بن جعفر»8 قائل شد به گونه‏اى که براى فرزندش «مأمون» تازگى داشت.

اما هنگامى که نوبت به هدایا رسید هدیه‏اى را که خدمت امام(ع) فرستاد، بسیار ناچیز بود، «مأمون» از این مسأله در شگفت شد، و هنگامى که علت را از پدر سؤال کرد او در جواب مطلبى گفت که حاصلش این بود ما نباید کارى کنیم که آن‏ها قدرت پیدا کنند، و فردا بر ضد ما قیام نمایند

 

 

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 307 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

توصیه مقام معظم رهبری به فرماندهان سپاه

 

رهبر معظم انقلاب در دیداری با برخی فرماندهان سپاه فرمودند: مهدی باکری و بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس کمتر از برخی از امامزاده‌ها نیستند.

به گزارش بسیج پرس، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یادداشتی با عنوان «امامزاده‌ای بنام مهدی باکری»، آورده است:

چندسالی از پایان دفاع مقدس گذشته بود. روزی با آقایان رحیم صفوی و ذوالقدر خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و به ایشان گزارشی از ترمیم امامزادهایی که مردم از ما خواسته بودند ارائه کردیم. برخی از امامزاده‌ها جاده نداشتند برای آنها جاده کشیده بودیم. برخی از نظر بنا و ساختمان نیاز به ترمیم داشتند آنها را ترمیم کرده بودیم.

گزارش ما که تمام شد ایشان فرمودند که چرا امام زاده‌های خودتان را ترمیم نمی‌کنید. گفتیم کدام امامزاده‌ها؟ فرمودند اقا مهدی باکری، شلمچه و بسیاری از فرماندهان و نقاط دفاع مقدس کمتر از برخی از امامزاده‌ها نیستند.

این صحبت آقا باعث شد که از آن موقع به بعد توجه بیشتری به مناطق نبرد درطی 8 سال مقاومت بی‌نظیر ملت ایران شد. سرزمین‌هایی که با بانگ‌های الله‌اکبر و نمازهای شب مردان خدایی و با ده‌ها ابتکار و نوآوری که ملهم از افکار و اذهان پاک و مقدس فرماندهان نبرد آزاد شده بود و به دامن وطن برگشت، درپی آن راهیان نور شکل گرفت و امروز قریب چند میلیون نفر زایر برای زیارت به جبهه‌های دفاع مقدس می‌روند.

امسال مثل گذشته که در میان زوار جبهه‌های دفاع مقدس مراسم سال تحویل را در شلمچه بودم، حال و هوای مردم درست مثل زیارت اماکن مقدس و امامزاده‌ها بود، همه از شهدا می‌گفتند. ازکسانی که عزت و ابر و و اقتدار ملت ایران را حفظ کردند و از همین مناطق به اسمان‌ها و به محضر الهی پر کشیدند.

جالب بود که حتی کسانی که در دوران دفاع مقدس پا به جبهه نگذاشته بودند آنها هم امروز از شهدا و دفاع مقدس می‌گویند و به عنوان زایر مناطق به انجاها می‌آیند، شنیدم برخی از آنها هم محل مراجعه جوانان کشور که اطلاعی ازان دورانهای سخت ندارند شده اند. البته این مهم نیست مهم انگیزه است و اینکه چه می‌گویند.

انشاءالله خدا از همه قبول کند. شاید هم بهانه و دلیل نیامدنشان و حمایت نکردنشان از دفاع مقدس در محضر الهی مورد قبول افتد چه کسی می‌داند.

 

 

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 235 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

چشم اندازی به سیره سیاسی حضرت فاطمه س

 

غروب غمبار خورشید فروزان رسالت در ۲۸ صفر سال دهم هجری، سیاهی غصب حق و غبار غربت اندیشه های خردورزان را آزار می داد به گونه ای که کم تر کسی یارای حضور در صحنه اعتقادی و دفاع در عرصه سیاسی را در خود می دید، امّا در این میان بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) برتر از هزاران مرد قدرتمند، بیرق باورهای تابناک آسمانی و علم پیکار با سران ظلم و غصب و غارت را بر دوش گذاشت تا هدایت نبوی و سعادت علوی را پاس بدارد و به گوش آیندگان برساند. زهرای اطهر(س) در برابر جریاناتی که بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام به وجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسی زد و با سخنرانی های افشاگرانه به بیان ماهیّت غاصبان خلافت و مصیبت های وارده توسط آن ها پرداخت.

گرچه دوران حیات ریحانه محمدی پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) بسیار کوتاه بود، امّا خط مشی سیاسی آن حضرت در طول حیات نشان می دهد که موضع گیری اش معقول ترین و پسندیده ترین روش ممکن بود و هرگونه حرکت و موضع گیری دیگری غیر از آن ممکن بود ضربات جبران ناپذیری بر پیکر اسلام وارد سازد. در این نوشتار به خطوط برجسته حرکت و موضع گیری سیاسی صدّیقه کبری(س) به عنوان شاخصه های آموزنده اشاره می شود. امید است که مورد توجه و عنایت پویندگان راه رسالت و ولایت قرار گیرد.

دفاع از حریم رسالت

در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر(ص) و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم ترین وظایف کسانی بود که علی رغم مشکلات و تنگناهای موجود در جامعه نوپای اسلام، به حقّانیت پیامبر(ص) و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و دیگر توانایی های خود، بیش تر به این امر می پرداختند که از جمله آن ها حضرت زهرا(س) بود.

رسول خدا(ص) از هنگامی که به رسالت مبعوث شدند، تا زمانی که به مدینه هجرت کردند در مکه مورد آزار و اذیت فراوان قرار گرفتند.

بزرگان قریش و حتی عموهای پیامبر اکرم (ص) علاوه بر تشویق و تحریک مردم و کودکان جهت آزار و اذیت به پیامبر(ص)، خود نیز به طور مستقیم از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نداشتند.

گاهی بر سر آن حضرت خاک می ریختند و زمانی سنگ بارانش می کردند. در این دوران مردانی مانند حمزه سیدالشهدا به دفاع از پیامبر(ص) برمی خاستند، امّا تاریخ اسلام نام بانویی بزرگوار راـ که در آن وقت ۵تا۸ سال بیش تر نداشت ـ در کنار مدافعان پیامبر(ص) ضبط و ثبت کرده است.

او علاوه بر این که بعد از رحلت مادر بزرگوارش حضرت خدیجه(س) پرستاری پدر را بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود.

نقل می شود که مشرکان قریش در حجر اسماعیل گرد آمده بودند و می گفتند: چون محمد(ص) عبور کند، هر یک از ما به او ضربه ای خواهیم زد و چون فاطمه(س) این را شنید، پیش مادر رفت و سپس این مطلب را به اطلاع پیامبر(ص) رساند.(۱)

آن بانوی بزرگوار در مواردی علاوه بر اطلاع و پیش گیری از اقدام آنان، خود مستقیماً به صحنه می رفت و به حمایت و دفاع از پیامبر عزیز می پرداخت.

«عبداللّه بن مسعود» می گوید: با رسول خدا(ص) در کنار کعبه بودیم، حضرت در سایه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهی از قریش از جمله ابوجهل در گوشه ای از مکّه چند شتر نحر کرده بودند، شکنبه آن ها را آوردند و بر پشت پیامبر گذاشتند، فاطمه(س) آمد و آن ها را از پشت پدرش برداشت.(۲)

دفاع از حریم ولایت

زهرای مرضیّه (س) در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود می دانست. گاهی شب ها همراه علی(ع) به در خانه مهاجرین و انصار می رفت و حمایت از ولایت و وصیّت رسول خدا(ص) را در یادها زنده می کرد و آنان را به دفاع از حق همسرش در مسأله خلافت و حق خودش فرا می خواند؛اگر چه چیزی جز کلام سرد و بی مهری نمی شنید!

فاطمه(س) عنایت ویژه ای به مسأله دفاع از امامت و ولایت امام علی(ع) داشت و به عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالب های مختلف روی آن اهتمام و جدیّت می ورزید.

در قضیّه «فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پی گیری های دخت گرامی پیامبر بود، همان دفاع از حق ولایت حضرت امیر مؤمنان علی(ع) بود.

صدّیقه طاهره(س) حرکت و هدایت انسان ها را بدون امام، سکون و ساکت می دانست و زمامداری زیان آلود و باطل نااهلان را باعث دور ماندن مردم از مسیر «صراط مستقیم» می دانست. بدین جهت دفاع از مقام امامت را سرلوحه مسؤولیت های خویش قرار داده بود و با تمام توان به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زرمداران و زور محوران می پرداخت. او کتاب فضائل علی(ع) را در پنج محور بنیادین گشود تا فردا و فرداها همگان با مطالعه گفتار گران بار وی پی به حقایق هستی برند و راه را از بی راه ها تشخیص دهند.

در فصل نخست، علی(ع) را در برابر خداوند عبدی مخلص معرفی می کرد که بسیاری از شب ها از شوق عبادت و ترس فراوان بر روی خاک نخلستان مدهوش می شد.(۳)

در فصل دوم، او را نسبت به رسول خدا می سنجید و می فرمود: علی (ع) بهترین جانشین پیامبر(ص) و دوست بی نظیر رسول خداست.

در فصل سوم، سخن از امامت و ولایت امیرمؤمنان(ع) نسبت به امت اسلامی به میان می آورد و او را امامی ربّانی و الهی معرفی می کند که فقط و فقط او لیاقت رهبری امت اسلام را خواهد داشت ؛ بنابراین علی(ع) را نخستین مسلمان و دین باور می دانست، از این رو وظیفه ای سنگین و خطیر برای خویش نسبت به امام(ع) برمی شمرد و آن توصیف صفات و برکات بی پایان همسرش تا واپسین لحظات زندگی بود.(۴)

در فصل چهارم، هدایت و رهبری مولای متقیان (ع) را چنان تأثیر گذار می دید که برای تحقق امامت و خلافت آن بزرگوار خود را آماده فداکاری نمود.(۵)

در فصل پنجم، مقام بلند شیعیان علی(ع) را بیان می کند و با بصیرت و اعتقاد قلبی، سخن پدر را بازگو می نماید و علی (ع) وشیعیان او را اهل بهشت می داند.

آری! زهرای مرضیه(س) مقام و موقعیت امام علی(ع) را خوب شناخته بود و از توانایی های ذاتی و خدادادی و شایستگی های ایشان نیز مطلع بود. دیدگاه های پیامبر اکرم(ص) را نسبت به امام(ع) مرتب شنیده بود و بدان ایمان و اعتقادی راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپای اسلام را در رهبری و امامت حضرت علی(ع) می دانست و جایگزین دیگری را با وجود ایشان برای این مقام و منصب جایز نمی دید. از این رو برای اثبات و تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام (ع) و مقام امامت برنداشت.

جناح پیروز سقیفه پس از بیعت گرفتن از برخی اصحاب به سرعت سراغ علی (ع) آمدند تا در اسرع وقت از آن بزرگوار بیعت بگیرند و سند مشروعیت حکومت خود را به امضا برسانند.

آن ها می دانستند که علی(ع) به خاطر حفظ اسلام و پیش گیری از تفرقه و اختلاف به جنگ متوسل نخواهد شد و بیعت او باب مخالفت سایر بنی هاشم و حامیان اهل بیت (ع) را مسدود خواهد کرد و در نتیجه پایه خلافتشان مستحکم خواهد شد.

از این رو آن بزرگوار را تحت فشار سختی قرار دادند و زشت ترین برخوردها را در نخستین روزهای رحلت پیامبر(ص) با آن حضرت (ع) کردند و تا سرحد کشتنش پیش رفتند.(۶)

آنان درصدد بودند به هر طریق ممکن ولو به قیمت کشتن، مولای متّقیان را به پذیرش حاکمیت خود وادار کنند، امّا با مقاومت شدید حضرت زهرا(س) مواجه شدند؛مبارزه حضرت فاطمه(س) کار خلفا را بسیار دشوار ساخت، زیرا آنان می دانستند اگر نسبت به دختر پیامبر(ص) جسارت کنند، پایه حکومتشان سست خواهد شد. طبق نقل مسعودی تا صدیقه طاهره(س) در قید حیات بودند، آن ها نتوانستند از علی(ع) بیعت بگیرند، بنی هاشم نیز پس از شهادت زهرای اطهر(س) بیعت کردند.(۷)

روایات و اسناد تاریخی مربوط به مقاومت های حضرت زهرا(س) فراوان است. کوثر آفرینش با حضور فعّال خود در خط مقدم مبارزه همچون سپر محکمی از جان علی(ع) و حامیانش محافظت کرد و فضای مناسبی را برای بنی هاشم فراهم نمود تا بیعت را به تأخیر بیندازند. البته شیوه حضرت فاطمه(س) برای اعلان عدم مشروعیّت کارهای آنان تنها در مبارزه علنی روزهای نخست رحلت پیامبر(ص) خلاصه نمی شد.

آن حضرت (س) تا آخرین روز رحلتش همواره با قطع رابطه و ابراز ناراحتی و اندوه، افکار عمومی را متوجه مسأله سقیفه و غصب خلافت می کرد و نمی گذاشت این مهم به فراموشی سپرده شود. زنان مهاجرین و انصار برای عذر خواهی به عیادت آن بزرگوار آمدند، ولی حضرت فاطمه(س) نه تنها از آنان تشکر نکرد، بلکه در جواب احوال پرسی آنان فرمود: «آگاه باشید این حکومتی که پدید آوردند، تازه آبستن شده است، پس صبر کنید تا ببینید چه نتیجه ای به بار آورد. آن گاه از آن به جای شیر خون تازه و سم کشنده بدوشید! این جاست که کسانی که به راه باطل رفته اند، زیان کار می شوند و آیندگان عاقبت آن چه را که گذشتگان تأسیس کردند، خواهند دید.

از بابت دنیای خود خوش باشید و قلباً برای فتنه هایی که خواهد آمد، مطمئن باشید و بشارت باد بر شما به شمشیرهای برنده ای که به دنبال آن می آید و قدرت متجاوزی که ظلم و تعدّی را روا می دارد و جمعیت شما را درو می کند(همه را قتل عام می کند) پس حسرت و اندوه با شما باد! و به کدامین سوی روید؟…»(۸)

در آخرین روزهای زندگی حضرت وقتی آن دو تقاضای ملاقات کردند، ابتدا حضرت فاطمه(س) نپذیرفت و زمانی که امیرمؤمنان از آن حضرت تقاضا کرد به احترام شوهر بزرگوارش پذیرفت، ولی چنان برخورد سردی با آن ها کرد که گزارش آن دیدار به یک سند تاریخی گویا برای اثبات خشم زهرای اطهر(س) نسبت به آنان تبدیل گردید.

اعتراض به سکوت مردم

دخت گرامی رسول خدا(ص) می دید که با خروج رهبری از محور خود چه بسا ممکن است امور مهم دیگر نیز دچار این آفت شود و هرگونه ساکت ماندن نوعی مهر تأیید برکارهای ناروا باشد و چه بسا حتی برای همیشه کاری قانونی جلوه داده شود و نشانی بر حقانیت مدّعیان خلافت تلقی گردد. بدین جهت آن حضرت در مواردی مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شکوه به اثبات رساند.

فرازهایی از خطبه بانوی نمونه اسلام در مسجد مدینه گواهی گویا و شاهد زنده بر این مطلب است. زهرای اطهر(س) با دلی پرخون از حوادث ناگوار پیش آمده، با زبان شکوه و اعتراض خطاب به انصار فرمودند: «یا معشر النّقیبة و اعضاد الملّة و حصنة الاسلام! ما هذه الغمیزةُ فی حقّی و السّنة عن ظلامتی؟؛(۹) ای انجمن بزرگان! ای بازوان ملّت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگاری می کنید؟»

افشای فتنه ها

زهرای مرضیه (س) حکومت علی(ع) را همان حکومت پیامبر(ص) و استمرار نبوت و رسالت می دانست. خانه امیرالمؤمنین(ع) را مهبط وحی و شخصیت آن حضرت را شخصیتی دانا به امور دنیا و آخرت معرفی می نمود و کنار زدن آن بزرگوار را خسارتی بزرگ و روشن می شمرد.(۱۰) از اقدام های روشنگرانه آن حضرت(س) افشای ماهیت سیاست ستیز با علی(ع) بود. صدیقه طاهره(س) معتقد بود کسانی که علی (ع) را از صحنه بیرون کرده اند، از شدّت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و افزون طلبان بیم دارند؛ آنان می دانند علی(ع) در اجرای عدالت ذره ای کوتاهی نخواهد کرد و در راه تحقق احکام الهی از مرگ نمی هراسد، از این رو او را کنار زدند تا به آسانی به اهداف شخصی و خواسته های نفسانی اشان دست یابند، شاید آن روزها بسیاری از اصحاب و تابعین و کسانی که تازه مسلمان شده بودند نمی توانستند باور کنند دست هایی که علی(ع) را کنار زده اند از سر هواپرستی چنین ظلمی را مرتکب شده باشند، چون آن ها نیز ظاهراً سال ها در رکاب نبی اکرم(ص) شمشیر زده و به اسلام گرویده بودند، به علاوه برخی از آنها جزء دانشمندان جامعه به حساب می آمده اند، لذا کسی جرأت نمی کرد به آنان گمان بد برده و آنها را به بی دینی و خیانت متهم نماید. بنابراین مردم دو گروه بودند: یک گروه از ریشه دشمنی و مخالفت با علی(ع) خبر نداشتند و گروه دیگر شجاعت و شهامت بیان حقایق را نداشتند، ولی حضرت زهرا(س) با کمال شجاعت ماهیت کینه توزانه آنان را افشا کرد و ریشه های فاسد دشمنی با مولای متقیان علی(ع) را برملا ساخت.(۱۱)

دوست شناسی

آشنایی با عیار محبت و دوستی از سوی حضرت فاطمه(س) زمینه ساز نوسازی باورها و پاک سازی دل و دیده های می گردد.

در سیره آن حضرت سه ویژگی بنیادین در «محبوبیّت» می یابیم: نخست ارتباط خالصانه با آفریدگار، سپس نگرش عاشقانه به رسول خدا و سرانجام رسیدگی به خلق خدا.

به دیگر سخن «خودیّت» و «منیّت» و خودخواهی های انحصار گرانه از رواق اندیشه و عشق دختر گرامی پیامبر(ص) دور بوده و آن حضرت راهی روشن از نور صفا و صداقت و اخلاص پیش روی خویش قرار داده بود.

معیارهای راستینی که در دوستی های انسیّه حورا(س) به چشم می خورد، موجب گردید که روزی از برخی دوستی ها بی زاری جوید و با صراحت و شفّافیّت تمام لب به سخن گشوده و فرمود:

«انّی لا احبُّ الدّنیا؛(۱۲) من دنیای دنیاپرستان را دوست ندارم.»

بانویی که زندگی امروز را فنا و زندگی فردا را بقا می دید، به خوبی از پایداری و پویایی جلوه های مختلف آگاهی داشت و این نگرش خویش را برای همگان بیان فرمود تا درس آموزان و عبرت پذیران بهره ای نصیب خود سازند.

ویژگی های شایسته زهرای بتول(س) در گفتار و رفتار موجب گردید که رسول اکرم(ص) به عنوان برترین انسان هستی معیار دوستی با خویش رااین گونه بیان فرماید: «من احبّ فاطمة ابنتی فقد احبّنی ؛(۱۳) هر کس فاطمه (س)، دختر مرا دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است.» و در صحنه های مختلف، دست، سینه،و سر دختر دلبند خود را می بوسید تا پیروان رسالت و امامت لحظه ای از پیروی فاطمه (س) کوتاهی نکنند و به خوبی آگاه باشند که اعمال، احساس و اندیشه زهرای عزیز مورد قبول پیامبر(ص) خواهد بود. ارزش دوستی اهل بیت(ع) صحیفه ای دیگر از کتاب بینش فاطمی است که به گونه ای گویا و پویا برای امروز و هر روز ما به ویژه نسل جدید بیان شده است.

دشمن شناسی

شناخت دشمن و آگاهی از معیارهای دشمنی، اندیشه ای روشن در فراز و فرودهای زندگی فردی و اجتماعی به انسان می بخشد.صدیقه کبری(ص) با سخن آسمانی خود نخستین معیار دشمن شناسی را دشمنی و مخالفت با اهل بیت رسول خدا(ص) معرفی می کند و با صراحت بسیار می فرماید: «هر کس با ما دشمنی کند، با خدا ستیز نموده است و آن کسی که با ما مخالفت کند، با پروردگار رو در رو شده است و مخالف ما عذاب دردناک و مجازات شدید الهی در دنیا و آخرت بر او واجب می گردد.»(۱۴)

هرگاه در آیینه سخن و سیره آن حضرت بنگریم به خوبی در می یابیم که ستایش دوستان و نکوهش دشمنان خط پایانی نخواهد داشت. زهرای عزیز با ارائه تدبیری خردمندانه، عرصه ستم ستیزی و میدان مبارزه با دشمن را فراتر از زمان و مکان گسترش داده بود تا نمای افراد از ارزش دوستی های الهی و زشتی دشمنی های شیطانی تا روز رستاخیز آگاهی یابند؛ از این رو در وصیتش به امیر مؤمنان(ع) فرمود: «اوصیک ان لایشهد احدٌ جنازتی من هؤلاء الذّین ظلمونی و اخذوا حقّی فانّهم عدوّی و عدوّ رسول اللّه و لا تترک ان یصلّی علیّ احد منهم و لا من اتباعهم و ادفنّی فی اللّیل اذا هدئت العیون و نامت الابصار؛(۱۵) تو را وصیت می کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم کردند و حق مرا غصب نمودند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند، زیرا آن ها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند و اجازه مده فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بخوانند و مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند.»

این وصیت ضربه سهمگینی بر پیکر دشمنان ولایت وارد ساخت؛ ضربه ای که تا قیام قیامت استمرار خواهد داشت و سندی زنده و ماندگار بر محکومیت حکومت خلفا و غیر عادلانه بودن آن از منظر زهرای مرضیه(س) به شمار می آید.

پی نوشت ها

۱ . دلایل النبوة، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، ج ۲، ص۴۳٫

۲ . بحارالانوار، مجلسی، ج۱۸، ص۵۷٫

۳ . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص ۱۱۶٫

۴ . مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۳۰٫

۵ . مناقب خوارزمی، ص۶۷٫

۶ . الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱، ص ۳۱٫

۷ . مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، ج ۲، ص ۳۰۸٫

۸ . بحار الانوار، ج ۴۳، ص۱۶۰٫

۹ . احتجاج طبرسی، ج ۱، ص۲۶۹٫

۱۰ . مأخذ قبل، ص۱۶۰٫

۱۱ . ماهنامه مبلغان، شماره ۳۱، ص ۳۵ـ۳۴٫

۱۲ . الغدیر، علامه امینی، ج ۲، ص ۳۱۸٫

۱۳ . بحارالانوار، ج ۲۸، ص۳۰۳٫

۱۴ . مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج ۷، ص ۲۹۱٫

۱۵ . فرهنگ سخنان فاطمه (س) محمد دشتی، ص۳۳۰٫

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

 

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 188 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

آیت الله حق شناس (ر ه)

برخی می پرسند اعلم کیست؟ بنده می گویم ببینید عَلَم دست کیست؟ اگر خدای ناکرده عَلَم بیفتد، آن وقت نه اعلم می ماند نه غیر اعلم.
من می دانم: بزرگ ترین گناه خامنه ای این است که نامش «علی» است.

حساسیت روی این نام بالاست.
دشمن همیشه روی این نام حساس بوده است.
کینه ها دارد از نام علی.
عقده ها دارد از «نادعلی».
ناد علی برای شما مظهر العجایب نیست، بهانه ای است برای عقده گشایی.
«سید علی» این روز ها را می دید.
شما مو می دیدید و او پیچش مو.
پیچیدگی فتنه اموروز را.
همیشه کار علی بعد از محمد سخت تر بوده است.
طرف علی، ابو سفیان نیست.
«طلحه الخیر» است.
طرف علی، آمریکا نیست.
اما طرف تو ... است.
طرف تو ...
کاش رهبری را قبول نمی کردی ماه من
لیاقت اینها همان مرجع تقلیید
BBC است.
باز هم می گویم 
اینهمه «ماهواره» حریف این «ماهپاره» نمی شوند.
چون خداوند پشت ماه ماست.

از آیت الله بهجت(قدس سره الشریف) پرسیدند:
این سید علی برای رهبری جوان نیست.
فرمودند: یکبار گفتیم علی جوان است کمرمان شکست...
ماه من تنهایی ات دل مهدی را به درد آورد!

آقای اوباما 
اگر می خواهی بدانی ما چقدر ولایت فقیه را دوست داریم
وصیتنامه پدرانمان را بخوان 
شما اینهمه در عراق و افغانستان تلفات دادید.
اگر مردید وصیتنامه کشته های تان را رو کنید.
«سیندی شیهان» مادر یکی از هزاران نفله ی شما در جریان جنگ طلبی های دایمی شماست
ولی معتقد است
بچه اش برای هیچ و پوچ به هلاکت رسیده است.

اما من در نظام مقدس جمهوری اسلامی مادری می شناسم که پنج شهید در راه اسلام داده است
و وقتی به دیدار خامنه ای می رود، شرمنده است که دیگر
فرزندی ندارد تا تقدیم ماه کند

بعضی ها فرموده بودند: ما خدا را می پرستیم 
ما بیشماریم
ما بت نمی پرستیم
ما بتی به نام خامنه ای را خواهیم شکست.
پاسخ دادیم:
خامنه ای بت نیست
تبری است که خدا دارد با آن بت شرق و غرب را می شکند.
خامنه ای خدا نیست.
ناخدای با خداست..

 



برگرفته شده از : zeinabioon.blog.ir

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 384 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (0)

فرمانده کل سپاه گفت: آقای کری! این را بدانید نبرد مستقیم با آمریکا قوی ترین رؤیای مردان مؤمن و انقلابی در سراسر جهان است. تهدیدات شما برای اسلام انقلابی بهترین فرصت است...
تهدیدات شما برای اسلام انقلابی بهترین فرصت است. پیشوایان اسلام، سالهاست ما را برای یک نبرد بزرگ و سرنوشت ساز آماده کرده اند بعید می دانم مردان عاقل شما، اجازه دهند آمریکا که در یک سوی این نبرد سرنوشت ساز قرار می دهند، گزینهٔ مضحک نظامی را از روی میز به صحنه عمل بکشاند

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 305 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)

از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید                                       با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید

صوت «اقراء باسم ربک» می رسد بر گوش جان                      یا که از غار «حرا» خلق عظیم آمد پدید

 

کانون فرهنگی رضوی بازدید : 364 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)
امروز مورخ اول اذز ماه 1392 حلقه های صالحین (شهیدان مکی نژاد - مقصودی - کیانی - شاهزیدی - مجیدی فر - یاوری و صادقی)پایگاه رضوی با حضور در مسجد جامع استان و تشکیل حلقه های خود و برپایی نماز جمعه بار دیگر پیمان خود با ولی امر مسلمین را محکم کردند.
کانون فرهنگی رضوی بازدید : 377 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (0)
به مذاکره خوشبین نیستم ولی باذن‌الله از آن ضرری هم نمی‌کنیم/ در میان ملت‌ها آمریکا منفورترین قدرت‌هاست/ همه گزینه‌ها روی میز باشد؛ چه غلطی می‌خواهند بکنند؟
کانون فرهنگی رضوی بازدید : 338 پنجشنبه 02 آبان 1392 نظرات (0)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اعلام کرده بود این آخرین حج اوست و می خواهد روش صحیح حج را به مردم یاد داده، تمام آداب حج را اجرا نماید. مسلمانان بسیاری برای درک آخرین حج فرستاده خدا عازم حج گردیدند و حال پس از اتمام حج راهی سرزمینهای خود بودند. برخی حاجیان از آبگیر[1] «خم» رد شده بودند و گروهی آرام آرام به آنجا نزدیک می شدند. منطقه «خم» مانند تقاطعی بود که راهها در آنجا از هم جدا می شد. ناگاه پیک های رسول خدا صلی الله علیه و آله، حاجیانِ از «خم» عبور کرده را فراخواندند تا به آن باز گردند.

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری